دریای جان

هانی بیر یار وفادار منه یار اولسون... گوزه لیم سئویرم سنی...

دریای جان

هانی بیر یار وفادار منه یار اولسون... گوزه لیم سئویرم سنی...

تو تموم دنیای منی

  

بغض نکن بهار من بغض تو آبم می کنه 


گول اشکای چشات خورد و خرابم می کنه
 


بغض نکن که قلب من تو سینه پرپر می زنه  


آخه اون چشمای تو تموم دنیای منه
 


تو چشات که اشک میاد یه جورایی دیوونه می شم 


صد هزار آبادی هم باشه یک ویروونه می شم 



دست تو, تو دستمه دیگه مهم نیست چی کمه  


بغض نکن که بغض تو آتیش به جونم می زنه 



وقتی اشک تو چشماته دنیا سرم خراب میشه 


دشت سر سبز نگاهت یک هو برام سراب میشه 



بغض تو مثل یک خنجر تیکه پارم می کنه 


بغض نکن غم چشات داره بیچارم می کنه 



من می خوام تو چشم تو زلال و آفتابی باشه 


من باشم تو باشی و یک شب مهتابی باشه 



هر چی گفتی تو باشه حتی اگه به قیمت  

سوختن و شکستن و عمری بی تابی باشه. 

فرستنده: محمد 

 http://www.torkaman.blogsky.com 

زندگی را می‌توان...

  

زندگی را می‌توان حس کرد
با لمس یک گلبرگ
یا بارش باران،
به روی یک کویر خشک و بی وسعت
زندگی را می‌توان با دیگران حس کرد

زندگی را می‌توان دید
در روز و شب کوتاه
در چشم انتظاری‌ها
در حسرت، درد و آه
زندگی در فکر ما، در روح ما جاریست

زندگی را می‌توان فهمید
زندگی کلمه، جمله، یک حرف است
احساس است!
زندگی را می‌توان در وسعت اندوه‌ها فهمید

زندگی را می‌توان شنید
زندگی یک آه از اعماق دل
یا خنده‌ای شیرین...
زندگی یک صحبت ساده
در کلمات ما جاریست

زندگی را می‌توان آموخت
زندگی را از زبان بلبلان!
از عشق!
از انسان می‌توان آموخت
زندگی را می‌توان از صحبت اطرافیان آموخت. 

فرستنده: محمد 

http://www.torkaman.blogsky.com 

 

بدجور عاشق توام

 

دلتنگم برای تو، زندگی ام فدای تو، این قلبم هدیه ای ناقابل، تقدیم به تو.... 


نفس کشیدنم مدیون توام، من گرفتار توام، به خدا تا آخرین نفس وفادار توام! 


سالهاست در انتظار آمدن توام، تو را که دیدم قلبم لرزید، بدجور عاشق توام! 


باورم کن، زندگی ام بسته به وجود تو هست، تپشهای قلبم همصدا با تپشهای قلب تو است... 


هر کس از من بپرسد میگویم او دنیای من است، اگر خواستند تو را از من بگیرند، میگویم این تن، بی او، جنازه ی من است! 


فدای تو، دیگر از چه بگویم برای تو، شکر میکنم آن خدای مهربان را، که فرشته ای داد به من، به زیبایی چهره ماه تو... 


دلتنگم برای تو، میتپد قلبم به عشق تو، در انتظار لحظه دیدار، تشنه ام برای بوسیدن لبهای تو... 


مینویسم شعری در وصف تو، عاشقانه هایم را مینویسم به عشق تو، این هم حرف آخرم به تو... دوستت دارم بیشتر از دوست داشتنهای تو...  

برگرفته از وبلاگ: مهدی لقمانی 

http://daftareshghe.blogsky.com

 

زندگی

     

 زندگی یعنی شکغتن

                   به حقیقت، نه نگفتن

                                      زندگی یعنی رسیدن

                                                          توی راه هرگز نخفتن

زندگی یعنی پریدن

                   یه بغل ستاره چیدن

                                      زندگی یعنی دویدن

                                                          خطر و به جون خریدن

زندگی یعنی صداقت

                   یه مسیر بی ندامت

                                      زندگی یعنی اجابت

                                                          خواسته‌هاتو بی شکایت.

 

میخوام تو رو

 

 

میخوام تو رو که باشی، جون بدی تا نمیرم
عزیز هم ترانه، تو واژه هات اسیرم
میخوام تو رو که باشی، تو دم دم نفس هام
تو لحظه های دردم، محکم بگیری دستام
میخوام تو رو که باشی حتی اگه نباشم
حتی اگه تو رویا، خیال رفته باشم
میخوام تو رو که باشی، گم بشی تو وجودم
حتی وقتی نبودی، من عاشق تو بودم

از من بخواه که باشم، کم نیارم تو دستات
پرپر بشم تو حس خواب لطیف چشمات
از من بخواه که باشم، بودنی رنگ موندن
حست کنم تو رگ هام عین ترانه خوندن
از تو میخوام که باشی، باشم و باشه یاور
تو لحظه هام بمونی تا دمدمه های آخر
از تو میخوام که باشی تا که ترانه باشه
اگه یه روز بمیرم، اگه یه روز بمیرم
اگه یه روز بمیرم، رو شونه ی تو باشه   

فرستنده: محمد 

http://www.torkaman.blogsky.com