تو سپیده ی صبح، من غروب شبم
تو به صافی آب، من پر پیچ و خم
تو شراب کهن، من سبو که شکست
تو امید منی، واسه عمری که رفت
تو بزرگ و قشنگ مثل قلّه ی کوه
من مثل یه سایه و تویی مثل طلوع
تویی اولین من، تو عشق آخرین من
تویی تنها خاطره از روزای شیرین من
چقدر بی قرارم برگرد دیگه طاقت ندارم برگرد
از بغض تو صدام بدون که من گرفتارم برگرد
چقدر بی قرارم برگرد دیگه طاقت ندارم برگرد
بیا و از چشام بخون چقدر دوستت دارم برگرد.